و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن#  با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

پدر شهید پاشاپور با افتخار می­گویند:

حتی از چهره او مشخص بود که شهید و فدایی رهبر و فدایی حرم حضرت زینب(س) می‌شود. چون از کوچکی عشقش اسلام و انقلاب بود.

نویسندگان

هر فردی یک روح الهی و یک روح شهوانی دارد

عمربن سعد هم از این امر مستثنی نیست ...

روز سوم است عمر بن سعد را قومش از جنگ با حسین (ع) برحذر می دارند ، سوگندش می دهند...

عمربن سعد دو پسر دارد یکی مشوق جنگ با حسین یکی منع کننده پدر از جنگ با امام

....

پ.ن 1 :

                                 ظرفیت عمر بن سعد از جنگ نکردن با امام حسین (ع) بیشتر بود                                            

 یک طرف : قوم او ، یکی از پسران او و مهمتر از ان دو ، امام او ...

طرف دیگر : پسر مشوق جنگ با امام ، زمین و پادشاهی ملک نارسیده ی ری ...

          عمر بن سعد اگر لحظه ی به ظرفیت و استعداد خود نگاه می کرد ، الان مانند حر آزاد بود ، و این طعم را به آسانی می چشید...

و این ظرفیت همان پسرش بود همان قومش بود و همان امامش

و گناه بزرگ عمربن سعد این بود که این ظرفیت را فراموش کرد

و مهمتر از آن امام خود را به ملک و پادشاهی نارسیده ی ری فروخت

و این گرانفروشی ای بود که در تاریخ کمتر انسانی آن را انجام می دهد

پ.ن 2 :

 و پ .ن 1 نیز برای من صدق می کند ، و برای هر کسی که می خواهد آزاد شود ...گرانفروشی نکنیم به حق خدا و امام زمان مان ، وگرنه به قول حضرت آقا سیلی سختی خواهیم خورد ، از ما گفتن ...

  • ۲ نظر
  • ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۵
  • ۱۲۵ نمایش
  • عین کاف

امروز امام برای همان هایی که مسلم بن عقیل در موردشان فرمود:

یا اشباه الرجال و لا رجال

نامه نوشت و آنها را به کرب و بلا فر خواند

ولی مامور بردن نامه ی امام 

قیس بن مسهر را قبل از رسیدن به کوفه شهید کردند...

پ.ن :

نمی دانم اگر پیغام امام می رسید چه میشد ، یا اگر نمی رسید ... همان که گفته اند ما باید قائل به عمل باشیم نه به نتیجه ، وگرنه امام خودش می دانست کوفیان با علی(ع) چه کردند ، خودش می دانست کرب و بلا قانونی الهی ست.


  • ۰ نظر
  • ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۰
  • ۱۳۶ نمایش
  • عین کاف

نزول امام حسین علیه‏السلام به زمین کربلا روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است.

در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: امام علیه‏السلام با یارانش سیر می‏کردند تا به بلده‏اى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى می‏کردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود.

پاسخ دادند: «شط فرات» است.

آن حضرت فرمود: آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد؟

جواب دادند: کربلا

پس گریست و فرمود: این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است! سپس فرمود: مشتى از خاک این زمین را به من دهید، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند!

در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: نام این زمین چیست؟

  • ۱ نظر
  • ۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۰
  • ۱۵۲ نمایش
  • الف شین

حتی اگر سرمایه کوچکی داشته باشی

که به زعم خودت نتوانی با آن به دیگران کمک کنی ...

به قول استاد رفعت ماها به مقدار سعی مان مربوطه نه به مقدار سرمایه مان نه مقدار سودی که می بریم ...

وگرنه پیرزنی که با چند تخم مرغ به جبهه کمک می کند با تاجری که میلیون ها کمک می کند را نمی توان مقایسه کرد

چرا که پیرزن از غذایش کم شده ولی تاجر از غذایش کم نشده است ...

  • ۱ نظر
  • ۲۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۱
  • ۱۶۷ نمایش
  • عین کاف
فرازی از وصیت نامه سردار شهید حسین همدانی:
بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.
  • ۰ نظر
  • ۲۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۳
  • ۲۶۴ نمایش
  • عین کاف

روزی را میبینم که بر زمین زرد گرمی زانوی غم به بقل گرفته ام و با همه حس هی گذشته ام بجز پشیمانی و غم بیگانه ام...

آن روز من زنده ام و آن دیو زشت قبیح در کنارم مرده...

تا دیروز اسیر او بودم اما امروز دیگر آزاد شده ام...

آزادی با طعم بغض...با طعم حسرت...آزادی به رنگ اسارت در هوای نفس...

همچنان که سرم را پشت زانوانم پنهان کرده ام و دمای سوزان زمین و خشکی هوا و سنگ ریزه های سفت زیر پایم که آغشته به خون هستند،تشنگی ام را بیشتر میکنند،

میخواهم فریاد بکشم...

اما

اجازه ندارم!



به امید آن روز که تنها طرف حسابم خدایم است...

خدایم را اطاعت نکردم،به خودم ظلم کردم،گرفتار کم و زاد و بالا و پایین دنیا

بودم...دیگر نیستم!

امروز روز حسرت است

اما شیرینی طعم مضطر شدن در برابر پروردگارم،

شیرینی حقارت مقابل قادر مطلق،

شیرینی از ته دل کمک خواستن

و تنها منشا خیر را خداوند متعال دانستن

را

دوست خواهم داشت...


  • ۱ نظر
  • ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۶
  • ۳۰۶ نمایش
  • الف شین

سلام بهنام جان

در مورد قسمت اول:

در مورد خودم بود و درمان من می شود که عیب از من است نه عمل و تفکر افراد

بعضی اوقات اصلا بد حجاب را دیدن می شود درمان من

وقتی ترس داری و دلسرد می شوی از همه ی کلام ها و مذهب ها

اینجا این دلسردی می شود درمان

قاعده ی تبدیل است برایم

شاید بگویی این عین بی خیالی است و بی توجهی ، امر به معروف کجا رفته ، واجب فراموش شده نداریم و هزار چیز دیگر ...

ولی آن بدحجاب می شود درمان درد دید من به افراد

درمان اضطراب من

  • ۰ نظر
  • ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۴
  • ۲۴۱ نمایش
  • عین کاف

65-رشد(1)

۲۰
مهر

نمی دانم چرا در برخورد ها همیشه کمی دلسرد می شوم از خودم ، با کوچکترین ناراحتی از افراد ،

 از او در من حسی ایجاد می شود که تا به حال برایش واژه ای پیدا نکرده ام ، 

می دانم کینه نیست ، می دانم حسد نیست ، می دانم غرور نیست

می دانم امثال اینها نیستند ...

حسی مانند ترس است همراه با اضطراب و دلسردی از همه چیز

از این ترکیب ها نمی دانم چگونه نتیجه بگیرم برای درمان این حس

اصلا شاید درمان نیاز نباشد

شاید خود این ترکیب ها درمانی باشند برای من 

برای خود خود من ...

ولی به قول استاد برعکس آن هم هست :

  • ۱ نظر
  • ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۴
  • ۱۵۸ نمایش
  • عین کاف

1-حضرت علی (ع) فرمودند:

من نام عن عدوه انبهته المکائد

کسی که از دشمن غفلت کند، حیله ها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت...

....

2- حضرت علی(ع) در سفارش به مالک اشتر در پذیرش صلح شرافتمندانه می فرمایند:

زنهار، زنهار، سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک می شود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار ببند و خوش بینی را متهم کن.

حضرت علی(ع) مهمترین ویژگی خود را هوشیاری در برابر دشمن می داند و می فرماید:

«به خدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است غافلگیرش کند(من غافلگیر نمی شوم)...


پ. ن:

نتیجه:

کسی نیست برای من امشب روضه سید علی بخواند

از این قوم نامه نوشته

از این قومی که به سید علی رحم نمی کنند

چه رسد به امامِ سید علی

ما بلااخره به قول سید علی سیلی سختی خواهیم خورد

دیگر دعای سلامتی حضرت حجت را نخوانیم ، دیگر دعای فرج را گوش ندهیم ، فقط شرح زیارت عاشورا گوش دهید شاید فهمیدید.

  • ۱ نظر
  • ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۸
  • ۱۲۲ نمایش
  • عین کاف

63-حرکت(3)

۱۹
مهر

فرجام برجام بی فرجام شد ...


وظیفه جوان مومن انقلابی :

حفظ سنگر برای عدم نفوذ دشمن و اعتقاد به این آیه:


ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا

  • ۰ نظر
  • ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۵
  • ۱۴۸ نمایش
  • عین کاف

امروز خبری شنیدم ...

سردار همدانی در سوریه شهید شد.

نمی دانم بگویم الآن دشت کربلاست که یکی یکی سردارها دارند می روند و شهید می شوند ،

بعد یک هو زبانم را گاز می گیرم و میگویم ، 

مگر من مرده ام که کار به ظهر عاشورا برسد

کارد به استخوان برسد

دشمن به خیمه ها نفوذ کند 

گوشواره کنده شود

کسی سیلی بخورد

یا خدا آن روز را نبینم که تاریخ باز تکرار شود

یا حسین

  • ۲ نظر
  • ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۴
  • ۲۹۰ نمایش
  • عین کاف

پنج شنبه محرم شروع می شود ...

اما بعد:

دو روز پیش با یکی از دوستان داشتیم بر سر کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا گفت و گو میکردیم

در آخر هر دو به این نتیجه رسیدیم که ماها به واسطه اعمال مان داریم به امام حسین (ع) خیانت می کنیم

و همیشه داریم تکرار میکنیم این جمله را که: 

  • ۱ نظر
  • ۱۸ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۲
  • ۱۴۰ نمایش
  • عین کاف

60-حرکت (2)

۱۷
مهر

امروز یک روز گذشت از نبود صدایی که حجمش با صدای ولی همراهی داشته باشد

اصلا فرکانسی نپیچید ...

هر چه سایت بود رو پیمودم ولی کسی داعیه دار آن نبود 

هر کس به زعم خودش حرکتی داشت ولی عین نمودار سینوسی بود در حالی که ولی تابعی ثابت با حجم زمان است

حرکت دوم در راه است ...

سیکل نشان دادن های راه کم کم دارد به پایان می رسد

وای به حال آن روز که ولی مرا خطاب قرار دهد...

با مطلع عشق با خطاب کلامی که گوش نواز است ، که: جوان مومن انقلابی ....

و این می شود  قانون من

  • ۰ نظر
  • ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۸
  • ۱۱۸ نمایش
  • عین کاف

59-حرکت (1)

۱۶
مهر
الف) دیدن راه و جلوه های آن
ب) دیدن ظرفیت های وجودی خود و همراهان
ج)برنامه ریزی
د)محاسبه
.
.
بعد از این چند وقت معنای واقعی این جمله که ولی از مردمش چیزهایی بزرگتر از ظرفیتشون را نمی خواهد رو درک کردم

وگرنه حضرت علی (ع) نمی خواست یا نمی تونست یا نمی دونست؟

به خدا ولی بودن سختر از با ولی بودنه ...

باید با کوچکترین مردم و بزرگترین مردم از نظر ظرفیت ها حرکت کنی

و ...
  • ۱ نظر
  • ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۳
  • ۱۲۹ نمایش
  • عین کاف

در زمانی کوتاه نویسنده ای دیگر به وبلاگ اضافه خواهد شد ...

منتظر اولین پست الف شین هستیم

و ان شاالله

نام وبلاگ به

einshin.blog.ir

تغییر خواهد کرد

تلفیقی از عین کاف و الف شین

عین شین

.

.

پس باری دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

  • ۲ نظر
  • ۱۳ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۵
  • ۱۱۳ نمایش
  • عین کاف