48- تولدی دوباره
سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ق.ظ
امروز سالروز اولین تجربه خدا فهمیدن را دارم
ولی حیف شد
امروز تصمیمی قاطع خواهم گرفت
ساعت 4 جلسه داریم
و
غرور هایم را کنار خواهم زد نه برای اینکه تسنیم به خودی خود مشکلی داشته باشد
مشکل از ظرفیت هاست
می روم کنار...
آزادی را بهتر می دانم از این مسئولیت
قوه ی اختیار فقط برای خوردن و خوابیدن و دفع نیست
من به اختیارم احترام می گذارم
اختیار
اختیار
اختیار
(از ای کاش ساعت 4 زودتر بیاید متنفرم ، من تصمیم خودم را گرفته ام)
حالا نفسم هر چه می خواهد بازی در بیاورد
برنامه ریزی
سلام عبدالمهدی جان
شرمنده دیر شد
اگر چه قسمتی از این دیر شدن مربوط به خودت بود
چون اگه من طلب و تشنگی تو رو مخصوصا برای طب سنتی میدیدم حتما زودتر جواب میدادم...
من بعد چندین روز تازه الان وقتم کاملا آزاده که بنویسم.
ببین برادر شاید حرفایی که میخام بزنم تکراری باشه ولی تجربه های 4 ساله است واگر دقتت رو بیشتر کنی بهره هایی می بری انشاءالله.
اولا جمع کردن بین چند هدف یه همت عالی و یه برنامه ریزی دقیق و اراده قوی میخاد.
1-بابت تسنیم و کارهای فرهنگی و ایفای نقشت که خودت انشاءالله راه درست رو میری.
2-در مورد تغذیه، به همکلاسی هات هم گفته بودم که از دانشگاه و استادها انتظار نداشته باشید چیزی یادتون بدن. این با بحث مطالبه گری و این حرفا فرق داره. اگه وظیفه شون رو انجام نمیدن وکم کاری می کنن شما برخورد مناسب رو داشته باشین ولی حرفم اینه که اصلا فکر کن الان تک و تنهایی بدون هیچ استادی و دانشگاهی و قراره بهترین کارشناس و دکتر تغذیه بشی.
واقعا هم همینه. بیشتر درس ها مفت نمی ارزن. حتی این درس های تخصصی هم جوری تدریس میشه که چیزی یاد نمی گیرید.
اما راهکار ریز:
یه سری کتاب ها و جزوه ها هست که میتونی از همین امروز مطالعه کنی و روز به روز سواد تغذیه ایت رو ببری بالا.
کراوس سه جلدی رو همین روزا بگیر و کم کم مطالعه کن و باهاش انس بگیر.
کنار این باید سعی کنی با اساتید و ارشدها و دکتراها، کسانی که مطب دارن ارتباط برقرار کنی و بری مطبشون و از نزدیک روش برخورد با مریض و نسخه نویسی و رژیم نویسی رو با ریزه کاری ها و فوت و فنش ببینی. این چیزی هست که جای خالیش توی دوره کارشناسی واقعا فاجعه است و ضعف بسیار زیادی رو به دنبال میاره.
در مورد معدل هم اگه به نظرت مهمه که بالا باشه خب حرف و توصیه خاصی نیست جز خرخوانی J
3-بابت طب سنتی اگه واقعا جدی هستی؟ توجه کردی به حرفم اگه واقعا جدی هستی؟ ببین عطا هم دو سال بود ک مثلا میخاست طب سنتی بخونه ولی خب جدی نبود. نه عطا، حتی خیلی از دوستام. اینجوری هم که بوش میاد تو هم جدی نیستی! اول بشین ببین این طب سنتی رو چرا میخای بخونی؟ چون فقط خوبه؟ یا اینکه حتما باید خوند؟ ببین چقدر میخای واسش خرج کنی از همه لحاظ(مالی، زمانی و...)؟ و خلاصه همه جوانبش رو بسنج.
ولی اگه جدی هستی این چندتا کار رو باید انجام بدی...
- بری کتابفروشی ابوعطار، خیابون فیض...کتاباش رو کامل ببین و ورق بزن
- بری پیش اساتید طب سنتی دانشگاه و هدفت رو بهشون بگی و باهاشون مشاوره کنی و سعی کنی ارتباطت رو باهاشون قوی کنی.
- بری موسسه انشاء پیش استاد شاهمرادی و همین حرفای بالا باز. این مورد خیلی مهمه.
- بری کتابخونه داروسازی و کتاباش رو ببینی.
- یه سری کتاب ها هست باید بخری و کم کم بخونی...هر چقدر بیشتر هم پول بدی بیشتر آش میخوری
- یه دوست و همراه جدی باید پیدا کنی...تنهایی تو این راه یه مقدار کسالت آوره و سست کننده.
- یه سری جزوه ها و کتاب ها و سایت ها و فیلم ها و صوت ها هم هست که باید پیگیر باشی.
- جدی باشی تو یه سال خیلی میتونی پیشرفت کنی تو مقدمات طب سنتی.
یه سری حرف ها و توصیه هی دیگه هم هست که باید سوال بپرسی تا جواب بدم.
روی لبتابت میتونی تلگرام رو نصب کنی و هر چقدر فرصت بود مشورت کنیم.
حرف آخر: تا ارتباط همه این ها رو با عبودیت متوجه نشی، کاری پیش نمیره و فقط عمرت تلف میشه.
یا علی