امام حسین(ع) حضرت عباس را برای آب آوردن مامور می کند و حرکت می دهد
صفوف دشمن درهم شکسته می شود و آب به خیمه ها می رسد ...
دو راهی عمربن سعد:
راه حق:
ملاقات امام(ع) با ابن سعد:
حضرت فرمود:« ای پسر سعد! ایا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.
راه باطل:
عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.
پ.ن:
و خودم را می بینم که در هر دوراهی سر حق را فدای راه باطلم میکنم برای چیز کمی ، و فراموش کردن خودم که ظلمی بزرگ به خداست،
وگرنه پوشاندن حق می شود همان راه شمر و یزید و معاویه و عبیدالله ...
و من چه کنم از این روزهایم که هر لحظه دارم سر حسین را می برم و حق را می پوشانم؟
و همچنان این سوال باقیست که :
تفاوت من با یزید و شمر و معاویه و عبیدالله در چیست؟
(در قسمت های بعدی حتما می گویم)
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۸
- ۱۳۵ نمایش