149-قدم سوم هجرت
قدم سوم هجرت را در اینجا ببینید ...
- ۰ نظر
- ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۰۳:۵۸
- ۳۲۴ نمایش
یازده پله تا خدا رفتیم
یک قدم مانده دست و پا گم شد
یک قدم مانده بود،این دنیا
خوشه خوشه زمین گندم شد
باطن کار (اتاق دوم):
برای دوستم گفتم:
پشت پرده اتاق کثیف ، همان جامعه کثیف ماست
اتاق کثیف=جامعه ما
افراد در اتاق=منتظران ظهور
آشغال های اتاق =کارهای ما قبل از ظهور
تیغیم که در فراز، رعب انگیزیم
هنگام فرود، خون دشمن ریزیم
بی پشت بود جوشن ما روز نبرد
یعنی که ما نیامدیم تا بگریزیم
(محمدرضا سهرابی نژاد)
....
تیغ خصم از غروب شامات آید
از برایِ نیل تا فرات آید
دل به جوشن نبرد نبستیم به علی
از پوسته سینه مان بخار خون آید
(عین کاف- 15 آبان 94)
زان روز که عقل و عشق آمیخته شد
بس خون که به ناحق این میان ریخته شد
هر کس که رسید اناالحقی گفت و برفت
حلاج فقط به دار آویخته شد.
(شاپور پساوند)
....
حلاج مگر سرش به دار آویزه نشد؟
از بهر قضا مگر دلش شولیزه نشد؟
از کوتهی ماست همه در ره عشق
کز معشوقه ما سری به دار آویزه نشد!!
(عین کاف - 12 آبان 94 )
ای شیخ پارسا خرده نگیر ما را
گر دل نمی پسندی نیشی مزن ما را
چون لاله آب گشتم خرده نگیر ما را
این عشق بی پسندی بی حاصلیست ما را
ناله رسد به جانم خرده نگیر ما را
جان میدهم به بالش تا نیست کند ما را
(عین کاف 10 آبان 94)
می پرسد یار من: دلت جا دارد؟
می گویم: در بر تو ماءوا دارد
من نیستم و دلی ندارم ، لیکن
گر آینه ات شوم تماشا دارد
(یوسفعلی میرشکاک)
....
رخ به رخ دیوانه ام گم شد
از ورای تو جهان دیدنم گم شد
از مستی شراب نماز صبحم
دیدن روی تو در سحر گم شد
(عین کاف-10 آبان 94 )
شهر آیینه دار می شود با یک گل
پروانه تبار می شد با یک گل
گفتند نمیشود ولی می بینند
یک روز بهار می شود با یک گل
(هادی فردوسی)
-----
صبح شده باز خورشید طلوع نکرد
از سجده عشق باز مهتاب غروب نکرد
ما را همین حکایت بس است
از ظلمت ظلم های ما مهدی ظهور نکرد
( عین کاف-5 آبان 94 )
از کافر به لشگر کفر نامه رسیده امروز
از عبیدالله به عمربن سعد:
با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد!
.
.
.
از حسین یاد گرفته ام انی سلم لمن سالمکم را
از عباس آموختم و حرب لمن حاربکم را
از اکبر اللهم العن اول ظالم را
از زینب اللهم العن عصابه لتی را
یک علی کشتن در محراب کوفه بس نبود
یک علی کشتن در قتال کرب و بلا بس نبود
یکی علی درمانده در خیمه بیمار بس نبود
یک علی صورت محمد ، بر روی نیزه بس نبود
آخر گناه تشنگی را با تیر دادن بس نبود
حرمله گر میدانست چه کرد دیگر بس نبود
آخر آن دو تیر چند شعبه در کرب و بلا بس نبود (حسین و عباس)
آخر این تیر سوم را چه حاجت ؟؟؟، بس نبود
از عباس تا حسین رسیدن زیاد نیست
در این فاصله دفن شدن زیاد نیست
اذن ورود از زینب گرفتن زیاد نیست
یک سر شهید شدن در جوار دخت زهرا زیاد نیست
یک سر دفن شدن در این فاصله زیاد نیست
یک بار کربلا آمدنم زیاد نیست
در زینبیه شهید شدن در این فاصله دفن شدنم زیاد نیست
زنده رسیدن به کربلا ملاک نیست
از ارباب دل (رضا) اذن جهاد گرفتن زیاد نیست
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
....