78-شب ششم محرم
یک علی کشتن در محراب کوفه بس نبود
یک علی کشتن در قتال کرب و بلا بس نبود
یکی علی درمانده در خیمه بیمار بس نبود
یک علی صورت محمد ، بر روی نیزه بس نبود
آخر گناه تشنگی را با تیر دادن بس نبود
حرمله گر میدانست چه کرد دیگر بس نبود
آخر آن دو تیر چند شعبه در کرب و بلا بس نبود (حسین و عباس)
آخر این تیر سوم را چه حاجت ؟؟؟، بس نبود
مگر مادر شیر خوار از تشنگی خود بس نبود
این دیگر چیست در عالم جنگ ، باز این دلیل بس نبود
هر پدر رشد پسر بیند ، خود این برهان بس نبود
خود را منصف گذار شش ماه خیلی بس نبود!!!
کوه صبر دینم از جان دیگر چه چیزی را بس نبود
شیرخوار برادر ، پشت خیمه ، خودش این بس نبود
خدا رحم کرد خودش ، اینجا این مکان زینب بس بود
رقیه سر بر بالین رباب اندر این حکایت جای اصغر ، بس بود
غوغا در سال 61 کم نبود ، سر اصغر بر روی نیزه خودش بس بود
حسین را دانستن اینکه بعدِ عاشورا چوب نیزه از سر اصغر ...بس نبود
حسین شاید گفته باشد:
خلوتِ پشت خیمه ، مرا تنها بس است
دیگر اصغر را حجت بر این مسلمین بس است
علی اکبرم ، عباسم ، علی اصغرم را داغ دیدم
خدا رحمم کرد زنده نیستم در شام در خرابه با رقیه
همین را بس است....
عین کاف-28 مهر94