192-اذن امام رضا(ع)
صحنه 1 _ مولای یا مولای انت الجواد و انا البخیل و هل یرحم البخیل الا الجواد
صحنه 2 _ نمی دانم از کجایش شروع کنم ، از روزی که دلم می خواست مشهد دانشگاه قبول شوم و هر اذان مغرب مسجد گوهرشاد باشم و نماز اول وقتم به نماز امام زمان(عج) وصل شود، و بعد به دیدار حضرت زینب (س) بروم و نوکرش شوم، و داغی که بر دلم هنوز مانده، هر روز مرا به عقب و جلو می برد ، مردم پای توفیق می گذارند ، ولی من پای گناهانم .( الهی العفو *n )
صحنه 3_ باز هم آیه لا یمسه الا المطهرون یادم می آید ، نقل قولی از آیت الله شوشتری در دیدار با حضرت آقا ، در زینبیه برایم گفت ، سال 93 اعتکاف بود آنجا ، میگفتند(آیت الله شوشتری): وقتی دیدار آقا رفته بودند، نگهبان بیت گفت آقا امشب نمی آید برای نماز ، آیت الله شوشتری گفتند: توسلی کردم و نگهبان گفتند آقا می آیند ، همین که آقا داشت از پله ها پایین می آمد ، آیه لا یمسه الا المطهرون یادشان آمد.
صحنه 4_ تابستان 95 ، 8 روز جمکران و قم ، روز آخر برات کربلا می دهند ، در حالیکه من برای زینبی شدن برنامه دارم ، قول دادم به خودم باید اول باید عباس شد بعد رفت کربلا ، برای همین ، زینبی شدن اولویت دارد برایم.
صحنه 5_ لحظه دادن برات کربلا آیه لا یمسه الا المطهرون یادم می آید ، منی که سراپا گناه کارم ، باز راه می دهند.
صحنه 6_سال 93 محرم ، خانه آیت الله شوشتری بودم ، حاج آقا گفتن چند روز دیگر دارند مشرف می شوند کربلا و بین الحرمین ، و هنوز بین خودشان با خودشان مانده اند اول بروند زیارت حضرت امام حسین(ع) یا زیارت حضرت عباس(ع) ...
صحنه 7_ تابستان 95 لحظه دادن برات کربلا بود من مانده بودم در این زیارت ابتدا باید کجا بروم ، بنده خدایی که همشهری امام رضا(ع) بود، گفت: اذن با امام رضا(ع) ست.
صحنه 8_ اذن گرفتم و برات دادند ، همان لحظه محرم 93 و روایت شک بین اولویت زیارت حرمین آیت الله شوشتری به یادم آمد، فکری از ذهنم خطور کرد ، بین تل زینبیه و حرمین ، کدام یک اولویت دارد ؟ به خدا جواب ندارم برایش ، همان محرم 93 بود که خواندم برای خودم ، زنده رسیدن به کربلا عیب است به خدا برایم ، مگر می شود زنده به کربلا رسید! پس حضرت زینب(س) چه می شود؟
صحنه 9_ منتظرم که اذن ورودم دهند ،
آمده ام که شاه پناهم بده ،
خط امانی ز گناهم بده ،
نام تو را بردم باران گرفت ،
خیس شدند از گریه ما صحن ها ،
پنجره فولاد گره باز کرد از من افتاده به لطف شما ،
مثل همیشه دم باب الجواد ،
حاجت ما بود که آقا رضا ،
راهی نبود اگر خدا را صدا کنی باب الجواد و ایوان طلا که هست
مولای یا مولای انت الجواد و انا البخیل و هل یرحم البخیل الا الجواد .....