191-سالروز پیروزی در جنگ 33 روزه
سید حسن نصرالله ، سید جهاد مان در روز 23 مرداد 95 ، در دهمین سالروز جشن 33 روزه فرمودند:
به نظر میرسد در اسرائیل بیش از لبنان و جهان عرب به جنگ ۳۳ روزه میپردازند. مسئولان اسرائیلی در همهی ردهها و رسانههای این رژیم در سالگرد جنگ در این باره اظهار نظر کردند.
اهداف اعلامشدهی جنگ ۳۳ روزه توسط خود اسرائیلیها و آمریکاییها به عنوان کارفرمایان جنگ، این موارد بود که به هیچ کدام دست نیافتند و مجبور شدند به ترتیب کوتاه بیایند: نابود کردن مقاومت، کشتن بیشترین تعداد ممکن از افراد مقاومت، خلع سلاح مقاومت، خلع سلاح مقاومت در جنوب رود لیطانی که بعضی سعی کردند آن را در قالب منحصر کردن حضور نظامی به ارتش پیاده کنند، تخلیهی جنوب لیطانی از سکنه، استقرار نیروهای چندملیتی مانند عراق در مرزهای لبنان و فلسطین و لبنان و سوریه و بندر و فرودگاه و به عبارتی اشغال و در دست گرفتن تمامیت کشور. در مقابل تنها هدف مقاومت در جنگ ۳۳ روزه دفاع بود.
جنگ علاوه بر اهداف دو طرف، نتایجی نیز داشت. نتایج جنگ در رژیم اسرائیل شامل این موارد است: شبهفروپاشی ارتش و بحران اعتماد ردههای بالا به پایین و بالعکس که همچنان وجود دارد و در هر جنگ آیندهای خود را نشان خواهد داد، تزلزل اعتماد مردم به ارتش، تزلزل اعتماد ارتش به سران سیاسی که نتوانستند در جنگ تصمیمات تعیینکنندهای بگیرند و تزلزل اعتماد مردم به سران سیاسی. اسرائیل پس از جنگ ۳۳ روزه دچار بحران رهبری سیاسی شد که این موضوع خود را در دولتهای ضعیف، ائتلافی و چندپارگی سیاسی کابینه و پارلمان نشان میدهد. اولمرت پس از رابین و شارون آمده بود و اگر در جنگ پیروز میشد جایگاهش ثبات مییافت اما با شکست وی اسرائیل وارد دورهی بحران رهبری سیاسی شد.
این بحرانهای اعتماد که در نتیجهی جنگ ۳۳ روزه برای اسرائیل پیش آمد، برای هر نظامی پیش بیاید نشانی از رو به زوال داشتن آن نظام است. چنین بحرانهایی یک نتیجهی موقت، معمولی یا حتی استراتژیک نیست بلکه بر سرنوشت نظامها تأثیر میگذارد.
دکترین نظامی اسرائیل از هنگام بن گریون تا پیش از جنگ ۳۳ روزه مبتنی بر پیروزی قاطع و یکسرهی نظامی و جنگ در خاک دشمن و آرامش و آسودگی جبههی داخلی بود. پس از جنگ ۳۳ روزه در کمیتهای امنیتی که به ریاست یکی از سران لیکود تشکیل شد در دکترین نظامی و امنیتی اسرائیل تجدید نظر کردند. آنها فهمیدند نمیتوانند با لبنان و غزه بجنگند و در داخل اسرائیل مشغول هواخوری باشند.
اسرائیل پس از جنگ ۳۳ روزه فهمید قدرتش محدود است و این طور نیست که هر کاری خواست بتواند انجام بدهد و کشورها را با یگان موسیقی ارتشش اشغال کند! سقف بلندپروازیهای اسرائیل پایین آمد. تا آنجا که وقتی وارد جنگ تازهی غزه شدند جرأت نمیکردند هدفهایی حتی کوچک اعلام کنند.
یکی از نتایج جنگ ۳۳ روزه محدود شدن واگذاری نقشهای مستقیم به اسرائیل برای اجرای نقشههای آمریکا بود. اسرائیل به عنوان پادگان برونمرزی آمریکا نتوانست نقش خود را در ایجاد خاورمیانهی جدید به درستی ایفا کند. اینها را در خاطرات جرج بوش، کاندولیزا رایس، نومحافظهکاران و مقالاتی که اخیرا چاپ شده بخوانید.
شب آغاز جنگ ۳۳ روزه داخل اسرائیل هیچ سؤالی در مورد اصل وجود و بقای این رژیم وجود نداشت اما یکی از نتایج جنگ، مطرح شدن دوبارهی این سؤال در ذهن همهی صهیونیستها در همهی سطوح بود. اگر این حرفها را افرادی در این جبهه میزدند شاید مبالغه یا تعارف محسوب میشد. ریفلین، رئیس جمهور فعلی اسرائیل، میگوید: حزب الله از تلاش برای نابود اسرائیل دست برنداشته است. ما میدانیم اگر جنگ تازهای بر ما تحمیل شود (این حرف را رئیس جمهور رژیمی میزند که مدام بر کشورهای مختلف جنگ تحمیل میکرد) جنگی بسیار سخت خواهد بود و ما فرصت دیگری نخواهیم داشت. ریفلین به خوبی میداند که اگر اسرائیل در جنگ تازه نیز شکست بخورد دیگر اسرائیلی وجود نخواهد داشت که بخواهد فرصت دیگری داشته باشد!
نتانیاهو که در هنگام جنگ ۳۳ روزه رئیس اپوزوسیون بود در گفت و گویی پس از توصیف جنگهای گذشتهی اسرائیل میگوید: اما پس از جنگ ۳۳ روزه روال معکوس شد و روشن شد اسرائیل دیگر شکستناپذیر نیست و بار دیگر نه فقط نزد دشمنان بلکه نزد دوستان نیز سؤالاتی پیرامون بقای آن شکل گرفت.
امروز یکی از بزرگترین استراتژیستهای آمریکا میگوید اسرائیل آیندهی طولانی نخواهد داشت. اینها خواب و پیشگویی نیست. بر اساس دادههای واقعبینانه است.
شیمون پرز در مصاحبهاش با کمیتهی وینوگراد میگوید: تا پیش از این جنگ همهی جهان عرب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به این موضوع تن داده بودند که گزینهی نظامی در برابر اسرائیل وجود ندارد اما پس از این جنگ این گزاره با تردید مواجه شد.
به طور خلاصه میتوانیم بگوییم روح اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه صدمه دید و اعتماد به نفس، عزم، اراده، بلندپروازی، خودبزرگبینی، آرامش و ظرفیتهایی که برای پیروزی در خود میدید از بین رفت. چنین صدمهای به راحتی قابل درمان و بازیابی نیست. آنها سالها کوشیده بودند به عربها و فلسطینینان بباورانند اسرائیل شکستناپذیر است. حتی در داخل اسرائیل ضرب المثلی وجود دارد که وقتی سیاستمداران با اقتدار رفتار نمیکنند مردم به آنها میگویند: کار را به ارتش بسپارید آنها پیروز میشوند.
نبرد بنت جبیل و تلاش اسرائیل برای رسیدن به ورزشگاه این شهر، نبرد برای تصاحب سنگ و خاک و ورزشگاه نبود، نبرد برای بازیابی ذهنیت از دسترفتهی اسرائیلی و عربی بود. میخواستند به ورزشگاه بنت جبیل که سال ۲۰۰۰ بنده سخنرانی «لانهی عنکبوت» را آنجا ایراد کردم برسند تا بگویند ما «لانهی عنکبوت» نیستیم اما نتوانستند. ما در حزب الله و همچنین همپیمانانمان هیچ وقت روی این عبارت کار نکردیم اما این عبارت درون اسرائیل چیزی را سوزاند و نتوانستند راحت از آن عبور کنند.
نتانیاهو امسال در روز آغاز جنگ دو سخنرانی کرد. یک سخنرانی در کنشت و یک سخنرانی در مقبرهی هرتزل. او در هر دو سخنرانی در مورد عبارت «لانهی عنکبوت» اظهار نظر میکند و این نشان میدهد این عبارت تا چهاندازه در ذهن اسرائیلیها رسوخ کرده است. او یک جا میگوید: هر کس فکر میکند اینجا با لانهی عنکبوت مواجه خواهد شد به زودی با دیوار آهنی و مشت پولادین برخورد خواهد کرد. البته باید بگویم ما مشت پولادین شما را در نبرد بنت جبیل دیدیم! در سخنرانی دوم میگوید: حزب الله خیال کرده ما جامعهای سستتر از لانهی عنکبوت هستیم که از جنگ و دفاع از خود خسته شدهایم. بنده به آنها میگویم بله شما جامعهای سستتر از لانهی عنکبوت هستید که از جنگ و دفاع از خود خسته شدهاید.
هیچ کس نمیتواند برای پیروزی در جنگ ۳۳ روزه بر ما منت بگذارد. امنیت پس از جنگ ۳۳ روزه حاصل معادلهی هراس و تغییر وضعیت اعتماد به نفس اسرائیل است که واقعیتهای جنگ آن را به وجود آورد. این امنیت به واسطهی پیروزی مقاومت و خط مقاومت به وجود آمده است و نه با دادن ضمانتهای امنیتی به دشمن. اسرائیلیها دیگر میدانند با کشوری مواجهند که مقاومت آن هر روز به لحاظ ساز و برگ، محیط مردمی، حمایت ملی و ایمان و اراده در حال اوجگیری است.
روز آزادسازی جنوب لبنان من پس از سخنرانی به مرزها سر زدم. اکثر زمینهای آن سوی مرز سرسبز و اکثر زمینهای این طرف خشک بود. امروز دیگر اینطور نیست. مردم لبنان نه تنها در مناطق مرزی بلکه حتی در نقطهی مرزی خانه میسازند و هر روز بدون نگرانی به مزارعشان سرکشی میکنند. دیگر حتی زنها و بچهها هم از کاروانهای نظامی اسرائیل که از آن سوی مرز میگذرند هیچ ترسی ندارند در حالی که در شهرکهای صهیونیستی مرزی در خاک فلسطین شبها کسی از خانه بیرون نمیآید و زود میخوابند! امروز اگر یک نفر با کمپرسور در لبنان زمین را حفر کند، شهرکهای صهیونیستی مجاور در خاک فلسطین تخلیه میشوند.
توصیه میکنم سخنرانیهای این روزهای مسئولان آمریکایی را پیگیری کنید. بسیاری از مسئولان آمریکایی در سطوح مختلف اعتراف کردهاند که در ساخت داعش نقش داشتهاند و هدفشان از بین برد خط مقاومت و مشخصا حزب الله از این طریق بوده است. ابوبکر بغدادی و ابومحمد جولانی در زندانهای آمریکا در عراق بودند. آمریکاییها آنها را آزاد کردند و به واسطهی نفوذ گستردهای که در تشکیلات القاعدهی عراق داشتند بغدادی به سرعت به ریاست این تشکیلات رسید که سپس نام خود را به داعش تغییر داد. سپس النصره از آن جدا شد که ابومحمد جولانی ریاست آن را بر عهده دارد.
طبق آمار یک مؤسسهی آلمانی آمریکاییها صد و شصت هزار نیرو وارد داعش کردند. بنده نمیدانم این اعداد چقدر صحیح است. در هر صورت آمریکایی که امروز در بانکهای لبنان تحقیق میکند که این حساب برای بیمارستان، مؤسسهی خیریه یا پسرعموی فلان مسئول حزب الله است، نمیتواند از این روند مطلع نباشد.
آمریکا پس از ایستادگی لبنان، فلسطین، سوریه و ایران و ناکامی در عراق و افغانستان و آغاز انقلابهای مردمی در کشورهای عربی و سرنگونی چندین نظام سرسپرده و در مجموع شکست پروژهی خاورمیانهی جدید، داعش را تأسیس کرد. تصور کنید شرایط همانطور مثل سال ۲۰۱۱ میماند. در آن سال اسرائیل در کنفرانس هرتزیلیا اعلام کرد بدترین شرایط حیات استراتژیک را از هنگام تأسیس این رژیم تجربه میکند.
امروز آمریکا و روسیه به صورت علنی بر سر نابودی داعش در حلب توافق میکنند. این تناقض نیست. مثل آنچه پس از ماجرای افغانستان رخ داد، امروز بخشهایی از داعش به مهرهی سوخته تبدیل شده است. آمریکاییها از داعش برای نابودی کشورها، ارتشها و ملتهای منطقه و تشکیل نظامهایی ضعیف، خائن و سرسپردهی آمریکا و اسرائیل استفاده کردند و نتیجهی لازم را نگرفتند و امروز به دنبال تصفیهی آنها هستند.
به سی و یکمین سال ربودن امام موسی صدر که خداوند او و برادرانش را باز گرداند، نزدیک میشویم. بار دیگر تأکید میکنیم که کشور، ملت، امت و مقاومت در این باره مسئولیت دارند چرا که امام صدر امام کشور و مقاومت و یکی از بلندقامتان این امت بود. او را به خاطر درک تاریخیاش ربودند و زندانی کردند. بار دیگر تأکید میکنیم همگی ما فرزندان، شاگردان و دوستداران این امام هستیم و راه او را ادامه میدهیم.
حال که در بنت جبیل هستیم اجازه دهید یادی کنم از حضرت آیت الله سید محمد حسین فضل الله و پدرشان حضرت آیت الله سید عبدالمهدی و علمای این خانوادهی شریف از جمله حضرت آیت الله سید عبدالمحسن فضل الله. میخواهم به خصوص از سید یاد کنم که همیشه مواضعی شرافتمندانه، تاریخی و پدرانه در حمایت از مقاومت داشتند از جمله موضع پدرانهی ایشان در جنگ ۳۳ روزه که مقاومان را به اصحاب رسول الله(ص) در بدر تشبیه کردند.
برای خاطر همهی منطقه و لبنان، سوریه و فلسطین و همهی مبارزانش همچون بلال کاید که امروز در زندانهای فلسطین اشغالی با شکمهای خالی میجنگند، فریبخوردگان را به هشیاری، بازنگری، بازگشت، دست برداشتن از جنگ، بازی نکردن در نقشههای دشمن و تن دادن به سازشهای سیاسی فرا میخوانیم.
عالیییییییی بود
خدا به همه قوت بده