181-مارلبرو
زلزله های زندگی به شدت از زلزله ی تهران قریب الوقوع تر و غیر قابل پیش بینی ترن، منم همیشه دلم می خواست و می خواد برعکس دولت که هیچ تمهیدی برای مقابله با این فاجعه نمی اندیشه تدبیری بیاندیشم بلکه امیدی حاصل بشود...
ناچارا...
ناچارا در سختی ها همه مون دنبال پناه و آرامش می گردیم که بلکه بشه بار این چه وضعشه هامون رو بار چرامن ها مون رو بار مگه من چه کار کردم هامون رو به گیره لباسیش آویزون کنیم تا شاید دلمون و خودمون خنک تر بشیم.
دانشگاه که اومدم کنار تموم ویژگی های مثبتی که عین بنر های تبلیغاتی جلوی چشام حرکت می کردن یه دفعه زلزله های مذکور 👆👆👆👆👆👆👆پیش لرزه هاش پاپیش می ذاشتن و ما رو وحشت زده می کردن . یکی از این ترس ها اعتیاد بود.
هر وقت بهش فکر می کردم اذیت می شدم. لاکردار نمی شد یهو بهش بگی نه،به خصوص برای من شاعر احساساتی. بد مصب شیطون هم ول کن قضیه نبود هرروز یه جور با انواع و اقسام مختلف ریمل و پنکیک و سورمه و رژهای خوشرنگ همین جناب مارلبرو های حاضر رو☝☝☝☝☝☝☝می آراست (بگذریم از آدکلن خفن گرون قیمتی هم که بهشون می زد)و منی که همچین بی میل هم نبودم رو وسوسه می کرد منم دروغ چرا گاهی اوقات به خودم می گفتم فلانی سیگار که اعتیاد نیست همدم اوقات تنهایی است، راه رسیدن به آرامشه و کلی ... س شعر نوی دیگه که برادر عزیزم ابلیس هرروز در گوشم می سرود. من که داشتم جا می زدم و وا می دادم،
که........................
ناگاهان(!) مخاطب خاص خداوند شدیم و مشمول الطاف تک نوازنده ی گیتار عشق😂 خدا می داند همه چیز در یک آن اتفاق افتاد و من ورقم برگشت
منی که درگیر دو لوها و سه لوهای خشت های پیک بودم با صحنه ی تکاندهنده ی تک دل رو به رو شدم که داشتم کریم وار آن را با قیچی غفلتم می بریدم
خداوند یک آیه را به یاد من آورد که برایم لالایی مادرانه بود و آسوده از همه ی زلزله ها به خوابی مطمئن فرو برد
الا بذکر الله تطمئن القلوب
دیگه دنبال پناه و آرامش نمی گردم
از اونروز از زلزله ها نمی ترسم😀
یا حق
#نکن_برادر_من
#هیچی_تهش_نیست
#حداقل_بهمن_بکش_پات_گرون_درنیاد
#پناه_آخر
#رفیق_بی_کلک_مادر
#منتظر_نظراتتونم