107-افطاری سه روز روزه (صراط)
آنچه ثابت و پا برجاست، نقش ماست، که عبودیت است و اطاعت، این است که اصالت دارد، نه عبادت نه خدمت، نه ریاضت و نه شهادت.
با این دید دیگر در گرو موقعیتها نخواهیم بود، که اگر با فلانى باشیم بهتر خواهم بود. اگر با فلانى ازدواج کنم، به من رشد مىدهد و از این حرفها ... چون هیچ کسى نمىتواند به تو رشد بدهد. این تو هستى که در هر موقعیتى مىتوانى رشد کنى و یا خسارت ببینى.
گیرم تو در کنار رسول باشى و یا همراه فاطمه، این درست که اینجا زمینه بهتر است، ولى این هم هست که تکلیف بیشترى از تو مىخواهند.
در هر حال این زمینهها مهم نیستند، وضعیتى که تو مىگیرى و اطاعتى که تو خواهى داشت، تو را بالا مىبرد و یا پایین مىآورد. البته این حرفها بر ما که با چیزهاى دیگر مأنوس بودیم، سنگینى مىکند. ما دوست داریم با فلانى باشیم و در فلان جا زندگى کنیم و اسمش را هم مىگذاریم خدا و رشد، غافل از آنکه رشد ما در گرو همین اطاعت و تقوى، همین عبودیت است؛ یعنى اینکه در هر موقعیتى تکلیفمان را بیاوریم و اسیر موقعیتهاى خوب و یا بد نباشیم، که رسول مىگفت: ما ادْرى ما یُفْعَلُ بى وَ لابِکُمْ انْ أَتَّبِعُ الَّا ما یُوحى الَىّ. من چه مىدانم براى من و یا براى شما چه پیش مىآید، با ما چه مىکنند. من از مرزم، من از وحیم و تکلیفم تجاوز نمىکنم. این نقش ثابتى است که در کنار حادثههاى متغیّر به تو امن و تسلط مىدهد و راه نزدیک، صراط مستقیم تا رشد انسان، همین توحید، همین عبودیت، همین اطاعت و اتّباع رسول است. هر کسى هر چه مىخواهد بگوید، که ما از راه نزدیک به حق مىرسانیم، یا چهها مىکنیم و چهها نمىکنیم. گُوشَت از این حرفها پر باشد. این قرآن است که راه نزدیک را نشان مىدهد و صراط مستقیم را معین مىکنید.
أَن اعْبُدُونى هذا صِراطٌ مُسْتَقیم.
إِنَّنی هَدینى رَبِّى إلى صِراطٍ مُسْتَقیم دِیناً قَیِّماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً و ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین.
اتَّبِعوُنى هذا صِراطٌ مُسْتَقیم.
این آیهها و تمامى آیههاى تقوا، از این صراط مستقیم حکایت مىکند، چون تقوى همین اطاعت است، همین اتباع و اقتداى به رسول است.
(صراط-عین صاد)
این قسمت کتاب صراط به دادم رسید.