66-در پاسخ به ب. نون در مورد پست رشد (1)
سلام بهنام جان
در مورد قسمت اول:
در مورد خودم بود و درمان من می شود که عیب از من است نه عمل و تفکر افراد
بعضی اوقات اصلا بد حجاب را دیدن می شود درمان من
وقتی ترس داری و دلسرد می شوی از همه ی کلام ها و مذهب ها
اینجا این دلسردی می شود درمان
قاعده ی تبدیل است برایم
شاید بگویی این عین بی خیالی است و بی توجهی ، امر به معروف کجا رفته ، واجب فراموش شده نداریم و هزار چیز دیگر ...
ولی آن بدحجاب می شود درمان درد دید من به افراد
درمان اضطراب من
خودش نورتریپتیلینی هس برای خودش ....
و این میشود مواجهه با درد من
بعضی اوقات هم می شود یک مرحله بالاتر می روم و می شود امر به معروف
می شود قرص نانوشته آدرنالین
واجب فراموش شده
و این آدرنالین در یک لحظه برای یک نفر نیست
دو سالی هست آدرنالینم پایین بیا نیست
ولی با این حال مرحله ی 1 و 2 همیشه همراهم بودند
و آدم عشق می کند از این همه درد
درد رشد دوستم که حالا می خواهم و می خواهد درد دوستم هم بشود و درد رشد من هم برای او حاصل شود و تا ...
درد رشد پدر و مادرم هایمان
درد رشد هم کلاسی هایمان
درد رشد استادانمان
درد رشد هم دانشگاهی هایمان
درد رشد هم شهری هایمان
درد رشد هم مذهبمان
درد رشد همه و همه ی مردم دنیا
....
ما می خواهیم با این همه درد در باتلاق گناهانمان که تا پاچه پاهایمان در آن رفته ایم رشد کنیم
فعلا دوستم همراهم شده است در این اضطرار در این مستانه پیمودن راه در این دره های عمیق گناه در این درد تحول و در این خطرها
تا شهادت مان
ان شاالله خدا یاریمان کند...
پ.ن:
(نورتریپتلین مسکن نیست ، اصلا من قائل به پاک کردن مسئله نیستم ، مثل اینکه بگویم گناه کردم و بی خیالی را پیش گرفتم که در آن صورت می شود مسکن خوردن در حالی که من برای گناهانم گریه می کنم ، که تمثیلی می شود مثل نورتریپتلین برای درد هایم)