و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن#  با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

پدر شهید پاشاپور با افتخار می­گویند:

حتی از چهره او مشخص بود که شهید و فدایی رهبر و فدایی حرم حضرت زینب(س) می‌شود. چون از کوچکی عشقش اسلام و انقلاب بود.

نویسندگان

65-رشد(1)

دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ

نمی دانم چرا در برخورد ها همیشه کمی دلسرد می شوم از خودم ، با کوچکترین ناراحتی از افراد ،

 از او در من حسی ایجاد می شود که تا به حال برایش واژه ای پیدا نکرده ام ، 

می دانم کینه نیست ، می دانم حسد نیست ، می دانم غرور نیست

می دانم امثال اینها نیستند ...

حسی مانند ترس است همراه با اضطراب و دلسردی از همه چیز

از این ترکیب ها نمی دانم چگونه نتیجه بگیرم برای درمان این حس

اصلا شاید درمان نیاز نباشد

شاید خود این ترکیب ها درمانی باشند برای من 

برای خود خود من ...

ولی به قول استاد برعکس آن هم هست :

 ما به هرکسی که ساده و جانماز آبکش بود،مومن می گفتیم و به هرکس که از ما کنار می کشید و لب به جام ما نمی زد ،متقی می گفتیم و هرکس که دست ودلباز می شد ،محسن می گفتیم و هرکس که رام می گردید،صابر می گفتیم و هرکس که دهانش همراه تسبیحش باز و بسته می شد،ذاکر وشاکر می گفتیم.

ما به اینگونه با مومن و متقی و محسن و صابر وشاکر ذاکر و...عادت کرده بودیم واکنون که با قرآن و آن کلمه های دقیق و تیپ های مشخص برخورد می کنیم،باز همان ها را مطرح می کنیم و همان ها را می فهمیم و یا بهتر بگویم،نفهمیده با آن ها بازی می کنیم و بر آنها ستم می نماییم .این ستم از آنجا شروع می شود که ما بدون رسیدن به معنی و مقصود ،به کلمه ها و لفظ ها رسیده ایم و با الفاظ خالی انس گرفته ایم و آنها را در برخوردها به رخ یکدیگر کشیده ایم.

عین صاد ، رشد ص 16 -17

پ.ن:آیا این نوع تفکر ما گناه نیست؟

نظرات (۱)

حس و حالت رو نفهمیدم!
ولی در مورد پ.ن، در پست مرگ واژه ها اینو گفته بودم که
شاعران هر روز عزادارند
عزادار مرگ واژه ها...

خب این ما هستیم که واژه ها رو می کشیم و این گناه ماست.
پیش یکی از اساتید اخلاق بزرگ بودیم..می گفت لغت ها رو در جایگاه خودشون به کار ببرید...مثال هم زد گفت وقتی یه چیزی نیمه کاره رها میشه و یا به سرانجام نمیرسه، نگید فلان کار شهید شد...این باعث میشه در طولانی مدت واژه شهید معناش رو از دست بده
البته خب حرف تو کلی تر بود..این فقط یک جنبه اش بود
پاسخ:
در مورد قسمت اول:
در مورد خودم بود و درمان من می شود که عیب از من است نه عمل و تفکر افراد
بعضی اوقات اصلا بد حجاب را دیدن می شود درمان من
وقتی ترس داری و دلسرد می شوی از همه ی کلام ها و مذهب ها
اینجا این دلسردی می شود درمان
قاعده ی تبدیل است برایم
شاید بگویی این عین بی خیالی است و بی توجهی ، امر به معروف کجا رفته ، واجب فراموش شده نداریم و هزار چیز دیگر ...
ولی آن بدحجاب می شود درمان درد دید من به افراد
درمان اضطراب من
خودش نورتریپتیلین هس برای خودش ....
و این میشود مواجهه با درد من
بعضی اوقات هم می شود یک مرحله بالاتر می روم و می شود امر به معروف
می شود قرص نانوشته آدرنالین
واجب فراموش شده
و این آدرنالین در یک لحظه برای یک نفر نیست
دو سالی هست آدرنالینم پایین بیا نیست
ولی با این حال مرحله ی 1 و 2 همیشه همراهم بودند
و آدم عشق می کند از این همه درد
درد رشد دوستم که حالا می خواهم درد دوستم هم بشود و درد رشد من هم برای او حاصل شود
درد رشد پدر و مادرم
درد رشد هم کلاسی هایم
درد رشد استادم
درد رشد هم دانشگاهی ام
درد رشد هم شهری ام
درد رشد هم مذهب م
درد رشد همه و همه ی مردم دنیا
....
من می خواهم با این همه درد در باتلاق گناهانم که تا پاچه پاهایم در آن رفته رشد کنم

فعلا دوستم همراهم شده است ...
ان شاالله خدا یاریمان کند...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی