98-شعر معاصر (معشوقه شدن)
۱۰
آبان
می پرسد یار من: دلت جا دارد؟
می گویم: در بر تو ماءوا دارد
من نیستم و دلی ندارم ، لیکن
گر آینه ات شوم تماشا دارد
(یوسفعلی میرشکاک)
....
رخ به رخ دیوانه ام گم شد
از ورای تو جهان دیدنم گم شد
از مستی شراب نماز صبحم
دیدن روی تو در سحر گم شد
(عین کاف-10 آبان 94 )
- ۲ نظر
- ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۷:۰۸
- ۲۱۶ نمایش