182- آغازی در بی نهایتِ استاد(2) ...
دلم برای نق زدن استاد تنگ شده ....
روایت حجت الاسلام پورسید آقایی از هفدهمین سالگرد رحلت استاد صفایی حائری
......
مهمترین ویژگی استاد صفایی این بود که با فهمش زندگی می کرد. او معتقد بود ما به میزان کفرمان عذاب میکشیم.
استاد بارها به ما میگفت: این حرفها برای جمع کردن و پُزدادن نیست؛ باید با این حرفها زندگی کنید.
از جمله مبانی اندیشه استاد صفایی: اعتقاد به ضرورت دین، دین حداکثری، اضطرار به حجت و تفکیک اسلام از مسلمین بود.
او میگفت: باید به دین به عنوان تنها راه نگاه کرد؛ نه راهی در کنار دیگر راهها. ما باید به جای سخن از انتظار بشر از دین، از اضطرار بشر به دین، سخن بگوییم.
استاد به دین حداکثری باور داشت و معتقد بود دین تمام حوزههای زندگی انسان را دربرمیگیرد.
به باور استاد صفایی، ما به همان دلیل که به نبیّ مضطریم، به امام هم اضطرار داریم.
همانطور که کتب طب و حقوق، ما را از طبیب و حقوقدان بینیاز نمیکنند، وحی هم ما را از امام بینیاز نمیکند.
استاد بسیار تأکید میکرد که باید فلسفه اسلامی را از فلسفه مسلمین و عرفان اسلامی را از عرفان مسلمین و تربیت اسلامی را از تربیت مسلمین تفکیک کرد.
از دید استاد، یک طرح فکریِ دینی، باید از: اِستناد و اَصالت و عمق و جامعیت برخوردار باشد.
استناد تنها جزئیات یک طرح را شامل نمیشود؛ چهارجوب و کلیت طرح هم باید مستند به دین باشد.
منظور از عمقداشتن طرح فکریِ دینی، این است که بر روشهای عملیِ مورد نیاز، مانند اصول فقه، مبتنی باشد.
به عقیده استاد صفایی، کسی که از دین میگوید، باید بر مجموعه متون دینی مسلط بوده، نگاه جامع داشته باشد.
استاد بر این باور بود که تا افراد را با شأن و منزلت خودشان آشنا نکنیم، به هیچ چیز ایمان نمیآورند: الَّذینَ خَسِروُا انْفُسَهُم فَهُمْ لا یُؤمنُون»؛ آنها که خودشان را باختهاند دیگر ایمان نمىآورند، نه به خدا و نه به جایگاه خویش. ما تنها اگر فهمیدیم که محکومیم، دنبال حاکم میگردیم.
استاد فهم بهتر دین را در گرو دو عنصر شکر و کفر و بلا و تمحیص میدانست. از دید او فهم مؤمن، بالاتر از فهم مسلم است و فهم متقی از مؤمن بالاتراست. میگفت: با یک روستایی برخورد کرده که فهمی بیشتر از یک عالم دینی داشته و از اینجا معلوم بود که او با فهمش زندگی کرده است.
یکی از مهمترین اصول حرکتی استاد صفایی در جمعها، عهدهداری و تکافل وی بود. او بسیار مسئولیتپذیر بود و همیشه به دنبال حل مشکلات دوستان بود.
از اصول حرکت استاد صفایی در جامعه هم اینها را میتوان نام برد: استقلال، اقتدار، اقامه قسط، عدم تکیه بر دشمنان، بی مزد و سپاس کارکردن.