و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن# با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

صراط ما : مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه # بی عشق خمینی(ره) نتوان عاشق مهدی(عج) شد # هر زمان شور خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه ای می گردیم # با عزم رفتن، از رنج و از غم، هم مى‏ توان ره توشه برداشت، هم مى ‏توان آسوده پر زد. (استاد صفایی حائری) #و سیدی(سید حسن نصرالله) که با استعانت از الله فرمودند: اسرائیل از لانه عنکبوت سست تر است

و _ ماندن#  با زینب(س) # صراط(عباس) _می خواهد #

پدر شهید پاشاپور با افتخار می­گویند:

حتی از چهره او مشخص بود که شهید و فدایی رهبر و فدایی حرم حضرت زینب(س) می‌شود. چون از کوچکی عشقش اسلام و انقلاب بود.

نویسندگان

5 _ 175 طناب

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ب.ظ

بسم رب شهدا و الصدیقین

 

و نفخ فی الصور

 

نمی دانم چرا دراین وانفصا شهدا هم یک دفعه  با هم آمدند ، حتما پیامی دارند ...

به نظرم ...

آمدند که بگویند : دست بسته رفتیم ، دستان شما که باز است ...

آمدند که بگویند : عملیات کربلا 4 لو رفت ، آن هم با کدخدا ...

آمدند که بگویند : ما اگر قرار بود بازرسی را بپذیریم دیگر چرا داخل خاک دشمن اجساد مان پیدا شد ...

آمدند که بگویند : من اجازه نمیدهم مایه شرمساریتان باد ، ما هم آمدیم ، ما 175 دست بسته اجازه نمیدهیم ...

آمدند که بگویند : دل هایمان قدر آب هایی که شنا کردیم پر است ، شاید هم بیشتر ...

آمدند که بگویند : راستی مادرم کجاست ...

آمدند که بگویند : به مادرم بگویید من برای دیدنت نیامدم ، رهبرم تنها بود ، همان طور که رفقایمان 78 و 88 هم آمده بودند ،

وقتی رهبر دلش میگیرد ، وقتی بوی فتنه می آید ، ما هم أین عمار را می شنویم ، أین عمار برای ما نفخ فی الصور است ، ندا

که می دهد باید برخیزیم ما که درس جهاد را با قتلو فی سبیل الله پاس کردیم ، درس رجعت را هم با ما اجازه نمی دهیم ...

نام درس : شهادت ، استاد : امام روح الله  ، سوال امتحانی : کربلا 4  ، پاسخ : دست بسته ...

نام درس : رجعت ، استاد : امام سید علی  ، سوال امتحانی : من اجازه نمی دهم  ، پاسخ : ما اجازه نمی دهیم ...

اما دل نوشته :

شهدا هم تحفه هایشان را با دستانشان آوردند ، طناب ...

طناب مرا که یاد علی می اندازند ، یاد کوچه ، یاد زهرا ...

طناب علامت است ، علامت تنهایی آقا ...

شهدا گرفتند چه شد ولی ما ...


 

  • ۹۴/۰۳/۲۵
  • ۵۰۰۰ نمایش
  • عین کاف

خیانت

کربلای4

نظرات (۱)

  • عطاءالله اسکندری
  • خیلی خوبه .. ولی دیر دیر میزاری !
    حالا صوت نذاشتی یادداشت بذار میخونیم استفاده میکنیم..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی